برای ماریا
روزی آمدی در بهاری پر ستاره صدایت کردم شنیدی صدایم کردی با تو ماندم روزگاری چند رفتی منتظر و دلتنگ ماندم باز آمدی با کوله باری از عشق آری آن روز , آغاز زندگیمان بود می شنوی؟ آشنننننننننناست... آن آوازها , لالایی ها , صداها ... می نگری؟ زییییییییییییییییییییباست ... آن نگاه ها , ستاره ها , آفتاب !! آری آشناست با آوایی دو چندان با نوری به بزرگی یک رویا این بار این نور در روز عشق از تو بر می آید . ...
نویسنده :
مامی
9:22