برای ماریا
روزی آمدی
در بهاری پر ستاره
صدایت کردم
شنیدی
صدایم کردی
با تو ماندم
روزگاری چند رفتی
منتظر و دلتنگ ماندم
باز آمدی
با کوله باری از عشق
آری آن روز , آغاز زندگیمان بود
می شنوی؟
آشنننننننننناست...
آن آوازها , لالایی ها , صداها ...
می نگری؟
زییییییییییییییییییییباست ...
آن نگاه ها , ستاره ها , آفتاب !!
آری آشناست با آوایی دو چندان
با نوری به بزرگی یک رویا
این بار این نور
در روز عشق
از تو بر می آید .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی